ندارد

دختری که دلش بال میخواهد

ندارد

دختری که دلش بال میخواهد

یک دانشجوی پزشکی، یک پزشک آینده :)

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۴۲ BB

جادوی سیاه چشم هایش

شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۸، ۰۱:۴۴ ق.ظ

میدونم دارم اشتباه میکنم. میدونم اخرش فقط خودم ضربه می بینم. میدونم چند ماه دیگه دوباره میام اینجا چس‌ ناله میکنم. میدونم احساس پیدا میکنم و بعدم دلمو میشکونه و مثل سگ پشیمون میشم. میدونم دارم به خودم اسیب میزنم.

ولی لعنتی، حواسمو خیلی خوب پرت میکنه. این حواس پرتی ارزشش رو داره. حداقل فعلا.

۹۸/۰۹/۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰
را سین

نظرات  (۲)

۰۲ آذر ۹۸ ، ۰۹:۳۷ دختری که نوشتن نجاتش داد

میبینی از ماست که برماست.تو از حالا داری میگی که چی بدست خواهی اورد.باور ما کار دستمون میده.انگار داری میگی من لایق عشق نیستم

این پیام تو به جهانه

پاسخ:
واقعا احساس میکنم نیستم...
۰۳ آذر ۹۸ ، ۰۱:۱۲ دختری که نوشتن نجاتش داد

کاش میشد بیشتر فکر کنی.چرا نیستی؟

تو از چی می ترسی؟

چرا فکر میکنی کمی؟چی در خودت میبینی که بنظرت کافی نیست؟مگه تو چته؟

در گذشته چه اتفاقی افتاده؟خیلی قبلها؟

پدرت؟مادرت؟مادربزرگت؟پدر بزرگت؟کیو بیشتر از تو تحویل گرفتن؟

چه صحنه یی از کودکیت یادته که حس دوست داشتنی نیستم بهت میده؟

پاسخ:
والا من فکر نمیکنم کمم :دی اتفاق خاصیم نیفتاده. سخت نگیر‌حالا :دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی