ندارد

دختری که دلش بال میخواهد

ندارد

دختری که دلش بال میخواهد

یک دانشجوی پزشکی، یک پزشک آینده :)

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۴۲ BB

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است


دختر ها باید خیال پردازی کنند. باید یک حرف، یک کلمه، یک جمله، یک اموجی، یک لحظه و یک برهه را صدها بار در دلشان مجسم کنند، فضا را تغییر دهند، پایانش را عوض کنند. اصلا یک داستان جدید بسازند. یک داستانی که شخصیت اصلی پرنسسیست که از قضا خودشان هستند.

دختر ها بدون خیال پردازی دختر نیستند. بدون مرور کردن حرف های یک نفر و لبخند زدن، دیدن عکس های یک نفر و لبخند زدن، فکر به بودن یک نفر و لبخند زدن... دختر نیستند.

دخترها احساساتی هستند.

من یک دختر هستم :)

را سین
۲۶ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

همه چیز با فاصله ها شروع شد. اصلا میدانید؟ همیشه همه چیز با فاصله ها شروع میشود، بعد فاصله ها کم میشوند و کم میشوند ... انقدر که فاصله ها نباشند، بعد تمام میشود. یعنی وقتی به خودت می ایی میبینی اصلا فاصله ها شاید حیاتی هستند. جاده ها رگ های بدن هستند، نباشند سلول سلول میمیری! اما فاصله ها ذره ذره روحت را میکشند! به هر حال میمیری. منظورم این است که ما به دنیا می اییم که راهی را برویم و بمیریم. حتی اینجا هم با فاصله ها شروع میشود، فاصله ی تولد تا مرگ !

بگذریم، همه چیز با فاصله ها شروع شد. که من غمگین باشم و تو غمگین. که من شاد شوم و تو شاد. که من اشک بریزم و تو ناراحت شوی. که من حرف بزنم و تو گوش کنی. که تو حرف بزنی و من گوش کنم. که ما شبیه شویم. که تو، من با کمی تغییر شوی و من، تو با کمی تغییر.

همه چیز با فاصله ها شروع شد، من برای ایینه موهایم را شانه میزدم و لباس های مورد علاقه ات را برای ایینه به تن میکردم، ایینه فاصله میسازد، فاصله های نزدیک را دور میکند، شروع میکند. ایینه خطرناک است. ایینه حرف هایم را به گوش تو میرساند...

همه چیز با فاصله ها شروع شد، من دراز کشیده بودم و تو با دست ستاره ها را نشان میدادی و من فاصله شان را نمیدیدم. فقط برق چشم هایشان وقتی به ما نگاه میکردند را میدیدم و تو... به فاصله ها اشاره میکردی... من اشتباه ستاره ها را میدیدم... .


رکسانا سین

را سین
۱۶ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

این اهنگ مرتضی پاشایی رو عاشقشم...

را سین
۱۱ بهمن ۹۴ ، ۰۳:۰۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر