عصر ها بوی توت فرنگی میدهد
جمعه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۰۲ ق.ظ
این روزهایم خیلی ساده است. فکر خاصی نمیکنم. منتظر فرد خاصی نیستم. دلم اتفاقی نمیخواهد. رویایم را تصور نمیکنم. اصلا رویایی ندارم که تصور کنم.
این روزهایم مزه ی خالی بودن دارد. دلم نمیکشد بروم فالوده ی پشت ارگ بخورم. یا در باغ ارم قدم بزنم. یا پنجره را باز کنم و به صدای بیرون گوش دهم. یا اهنگ های مورد علاقه ام را بگذارم و تا خانه پیاده بروم.
عصر که می شود ولی... بوی توت فرنگی می اید. از ان توت فرنگی های قرمز درشت با برگ های سبز کمرنگ.
و من نفس میکشم لحظه های توت فرنگی وار را.
و بعد، خاطراتت را میچپانم ته دلم تا فردا و بوی توت فرنگیش...
۹۶/۰۲/۰۸
این وبلاگ یادته ؟
http://fantasy-parazit.blogfa.com/
بعد کلی غر زدن سر ایاد دوباره بازیابیش کردم . دوست داشتی بذار تو بخش لینک ها شاید ف ف گم شده ای پیداش کرد